امروز روز اول اردی بهشت یعنی دومین ماه سال هست(خوب باشه ملت چه کار کنن حالا؟)
هوا عالی، نعمت ها فراوون، یه خدای مهربون و همراهان خوب برای زندگی و من هم طبق معمول، گرفتار و چکش به دست، در راه مسیری ناهموار بر دامنه کوهی به اسم زندگی و در سودای رسیدن به قلّه ای به نام آقا کمال!
القصه یا الغصه، دیشب رفتیم برای آشپزخونه کابینت دیدیم...عجب مدلهای جدیدی! ولی دیزاین خودم یه چیز دیگه اس! (اعتماد به سقف!)
فقط مشکل یافتن یه آدم سالم و حلال خوره که اولا وقتی باهاش صحبت میکنی بوی سیگار از دهان مبارکش به مشامت نخوره(چون من شخصا با سیگار مشکل دارم همینطور قلیون) و ثانیا بتونی بهش اعتماد کنی که جنس بیخود بهت نندازه! (البته سهوا مینندازن والا کسیو نداریم که عمدی جنس بنجل بندازه- ملت ایران، داریم؟؟؟) خدایا یه آدم سالم جلوی ما ظاهر کن- هزینه چاپش با خودم!
خلاصه، یه وبلاگم دارم اونور برای دانشجوهای عشق مدرک!، این ترم حسابی سرم شلوغه، باید براشون تمرین بذارم حسش نی! نمیدونم چرا فقط ماها متعهد موندیم و باید وقت بذاریم؟ اونوخ دانشجوها تو تلگرام پلاس باشن یا دور عخششون بگردن (اینجوری @) و بهش بگن عجیجم!!؟ (البته وعده ما با این جوجوها: پایان ترم)
دیروز بابای همون دانشجوهه که گفتم نامزد کرده بود ( به اینجا مراجعه کنید: پست پنج شنبه متفاوت من) زنگ زده گفته :
سلام
دوستان رهگذر و همسایه عزیز و گرانقدر
همینطور که از اینجا رد میشید و در حین حرکت(سر راهی) ،در مورد قالب وبلاگ بنده که لحظات زیادی نیست عوضش کردم، نظر بدید(دکمه نظر)
نظرات سازنده تون مزید امتنان هست......
میخوامتون اساسی!
در عکس زیر به تفکیک میزان نرخ استخدام زنان در کشورهای مختلف جهان به تفکیک کشور مشاهده میشه
اما سئوالاتی که مطرح هست:
1- آیا ارتباط مستقیمی بین پیشرفته بودن جوامع و میزان مشارکت زنان در اجتماع وجود داره؟
2- آیا استخدام زنان ، به بسترسازی و فرهنگ سازی اجتماعی نیاز داره؟
3- استخدام زنان در هر کشور به کدام معناست: مشارکت اجتماعی، آزادی و برابری، بیگاری از زن، کمرنگ شدن نقش مادر، کمک به اقتصاد خانواده؟
به شخصه معتقدم نقش بانوان در اقتصاد و اجتماع انکارناپذیر هست به شرط احترام به جایگاه و شخصیت زن
دکتر شفیعی کدکنی:
«...بنده به گواهی اسناد موجود، حدود پنج سال است که حاضر نشدهام استاد راهنمای رساله دکتری یا فوق لیسانس باشم، زیرا از گرفتن پول در این ارتباط بسیار متنفرم. اکنون شنیدهام که این راه و رسم به همت حضرتعالی و همکارانتان در شرف حذف شدن است. به شما تبریک میگویم و حاضرم سالی بیست رساله دکتری را مجّاناً قبول کنم.»
فکر نمیکردم این روزها اینطوری پیش بره! اصلا انگار هیچی دست من نیست!
برنامه؟ قربونش برم برنامه ریزی تو فرودین برای من دیگه جواب نمیده! خسته ام و بی حوصله..دستم به هیچ کاری نمیره
یه دانشجوی ارشد هم بنده خدا علاف منه که براش یه شبیه سازی کنم با نرم افزار مطلب......اصلا حالم بهم میخوره از شبیه سازی!
نمیدونم چرا اینطور شدم؟
حالا جالبه تو این هاگیر و اگیر هم کابل شارژر گوشیم گم شده هم هندزفری...یعنی عملا خلعه صلاح!
الان گوشیم 25 درصد شارژ داره....تموم شه و کابلم پیدا نشه باید برم بخرم...منم که حوصله ندارم جنس متفرقه بخرم..باید سوار بر مترو برم جمهوری!
خلاصه حسابی از خودم شاکیم! یکی نیست بمن بگه 23 ام اردی بهشت امتحان تولیمو داری؟ واقعا چه کردی براش؟ چکار کردی؟ چند تا لغت یاد گرفتی؟ تنها جوابی که دارم اینه: بی خیال باووووو- یا نهایتا بپرسم ازش که چرا حالووو؟؟!
در هر صورت باید شرایط رو به نحوی تغییر بدم..راهکار داشتید بگید استفاده کنیم