با توجه به افزایش قیمت لبنیات، به ذهنم رسیده یه بُز بخرم بندازم تو تراس، مقاله های پرینت شده و کاغذ باطله و پرینت پروپوزال هم زیاد داریم، بعنوان غذا بهش بدم، تازه با این کار ممکنه به رشته تحصیلی من هم علاقمند بشه، یه دبه آب هم میذارم جلوش، به عنوان آپشن بعضی روزا هم یکم کاهو گندیده و سبزی خوردن براش میخرم؛ هر روز اگر دو لیوان شیر بده بسمه، باهاش ماست و پنیر درست میکنم، پنج شنبه ها عصر هم میندازم تو صندوق عقب اسب سفیدم میبرمش بوستان های شهرداری علفای اونجا رو بخوره که هم سو هاضمه نگیره هم کار کارگرای شهرداری کم بشه!، اگر بز خوبی باشه تازه میذارم صندلی جلو هم بشینه! برای صدای یونیک ویبریشن دارش هم بنظرم رسیده براش موسیقی به سبک هیپ هاپ با موبایل پخش کنم، هم تو روحیه اش تاثیر داره هم ممکنه شیرش زیادشه، تازه با این کار صداشو همسایه ها نمیشنون! بعضی روزها هم براش داستان ویکتورهوگو میخونم تا مثل بُز منو نگاه کنه! خدا رو چه دیدی شاید یارانه 400 هزارتومنی هم بهش تعلق گرفت،گوربابای دامداران وپگاه و میهن و کاله!
