نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

بایگانی
محبوب ترین مطالب

۵۶۹ مطلب با موضوع «دلنوشته» ثبت شده است

۱۷ نظر موافقین ۰ ۲۵ فروردين ۹۷ ، ۱۰:۰۶

چند سال قبل تو دوران جاهلی، یه فولی کرده بودم آی دی تلگراممو برای تدریس خصوصی تو اینستا گذاشته بودم

یه خانم شیر پاک خورده ای امروز تو تلگرام برام پیام گذاشته که شما به درس سیگنال و سیستم مسلط هستید؟

میگم بله..چطور؟

میگم من سیزده اردیبهشت امتحان سیگنال دارم....سوالا رو سر جلسه براتون آنلاین میفرستم شما هم سریع جواباشو برام آنلاین بفرستید!هزینه اش هم هر چقدر شد تقدیم میکنم!!

بهش گفتم شرمنده من تا حالا از این غلطا نکرده و نخواهم کرد!


مگر من ولادیمیر پوتین هستم که به جای بشار اسد جنگ نیابتی کنم؟؟؟!!!  یا داعشم که به جای عربستان و آمریکا جنگ نیابتی کنم؟؟خدائیش مُخ ایرانی تو تقلب تا حالا رودست نداشته ....تقلب یعنی این!!!!..بقیه اش سوسول بازیه...دانشجو هم فقط دانشجوی این دوره زمونه....زمان ما دانشجویی سوء تفاهمی بیش نبود!!!

۳۰ نظر موافقین ۱ ۲۳ فروردين ۹۷ ، ۱۶:۳۶

تو اتوبان همت ، امشب دلم برای یه پیکان سفید سوخت!

یه سمند سفید همچین نور بالا زد به پیکان و این پیکان همچین متواضعاته خودشو کشید کنار که من دلم ریش ریش شد!!!!

هر چی از مظلومیت پیکان بگم کم گفتم! سی چهل سال به ایرانی خدمت کرد، قیمتش از هفت تومن تجاوز نکرد، هر چی خواستن از مسافر و آدم و آجر و سیمان بارش کردن،  عروس برده ، میت برده، تو شادی و غم شریک ایرانی بوده، خودروی اول و آخر ایران بوده، به تایید همه پیکان سوارا با یه باک بنزین و یه پیچ گوشتی و یه انبردست آدمو تا کیلومترها سواری میداده، حالا این درسته؟ این رسمشه که یه خودروی نیمه ملی به یه خودروی صددرصد ملی بی احترامی کنه؟

۱۶ نظر موافقین ۰ ۲۰ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۱۱
۱۴ نظر موافقین ۰ ۱۷ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۱۳
۲۰ نظر موافقین ۰ ۱۶ فروردين ۹۷ ، ۱۱:۳۰

ای خِدا!

کی این تلگرام بسته میشه من از شر پیامای بعضی از دانشجوهام خلاص شم..امشب یکیشون پیام داده که یادتونه فلان و بیسار؟و چون کتانژانت آلفا روی کیسی بزرگتر مساوی زیتا بود پس......لذا حاضرم که آنگاه!؟ جالبه که من بیشتر سرم تو لاک خودم بوده! بابا بیخیال من بشید...من با همه اینجوری(کف دست به سمت آسمون) همه با من اونجوری(کف دست به سمت زمین)!!!!! اینا تا قافیه شون تنگ میشه یاد دفترچه خاطراتشون میکنن....خدا مشکل همه جوونا رو حل کنه

۱۳ نظر موافقین ۱ ۱۵ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۰۷

امروز واس ماس...کلیش واس ماس!! 

واقعا چه روز خوبی! ما مردها واقعا مستحق چنین روزی هستیم..
تبریک به من، تبریک به تو،تبریک به همه!

دنیا بدون ما مردهای نازنین، نه صفا داشت نه رونق! نه تاریخ داشت نه جغرافیا!  

مردها هستن که دنیا رو میسازن و بازم مردها هستن که دنیا رو خراب میکنن!

"هدیه جوراب" توطئه ای بود از سوی فرقه منحطّ فمنیسم! و الا ارزش ما مردها کمتر از نیو مزدا تریِ فول اتومات نیست!

ما آقایون موجودات سربزیر، آرام، بی آزار، با تقوا، مهربان و با محبتی هستیم البته اگر خانوما بذارن!!

خب معلومه با نیم کیلو آرا بیرا و شلوار نصفه و یه چارک پارچه به عنوان شال و خصوصا رژ قرمز یا نارنجی، آقایون هم جذاب و تو دل برو میشن حتی اگر آقایون سبیلهای چخماقی یا شویدی هم داشته باشن! خخخ.... اینکه هنر نیست!  البته قبول دارم که خانوما رو همین ما آقایون به این روز انداختیم! اگر ما سطح توقعاتمون در حدّ دهه شصت بود الان وضع این نبود.. اگر سطح توقعات خانوما هم در حدّ پیکان تهران 28 بود وضع ما آقایون مردها هم این نبود!

اینو گوش کنید جالبه؟

 

 

از شوخی که بگذریم امروز روز بزرگیه...چه اشکالی داره یکم از زندگی بزرگمرد تاریخ حداقل در مردمداری اخلاق اجتماعی، کارهای اقتصادی و برخوردش با دیگران الگو برداری کنیم؟ اونم تو این هیاهوی بی رحم زندگی....چکار داریم کی شعار میده؟ خودمون عمل کنیم حالشو ببریم...نه؟

 

 

۱۳ نظر موافقین ۰ ۱۱ فروردين ۹۷ ، ۱۴:۱۳
امروز تشریفمو برداشتم بردم بوک گاردن یا همون باغ کتاب
پر از بوک های جور و واجور بود...هر چی که میخواستی
پشیمون شدم چرا به یکی از دو تا فامیلا نگفتم که ریز قیله ها(چیلدرن ها) یا همون بچه هاشونو بیارن،همراه اول سیم کارت مفتکی میداد بهشون،کلی هم برنامه علمی برای کودکان و نوجوانان تدارک دیدن....
هفشتا هم سالن سینما...راستش میخواستم برم به وقت شام ببینم دیدم واقثعا به وقت شام میشه و من وقتشو ندارم..نزدیکترین سانسی که به تایم من میخوره دوساعت معطلی داره بیخیال شدم و با خودم قرار گذاشتم دفعه بعد بیام همینجا ببینم.مصادره و لاتاری و بقیه رو هم دوست دارم ببینم اما کو وقت!
همه هم جمعشون جمع بود..از پینوکیو و روباه مکار و گربه نره(یا گربه ننه؟ کدومش درسته واقعا؟) بگیر تا کوزت و زورو و گروهبان گارسیا و حتی ژان وارژان و پرنس جان(همون شیره تو رابین هود) {مجسمه هاشون البته نه خودشون!}
خدا پدر و مادر کارپت ویوه رو بیامرزه که اینجا رو درست کرد..
راستی خانم م...د رو هم دیدم البته اون منو ندید....دانشجوی هم رشته ما در دانشگاه...بی انصاف نگفته بود همسرش تویوتای پرادو مدل جدید داره...هر چند به اسب سفید من نمیرسه!
در هر صورت روز خوبی بود فقط حیف فیلم نتونستم ببینم..
۱۱ نظر موافقین ۰ ۰۹ فروردين ۹۷ ، ۲۲:۰۸