تصور کنید اگر درختان سیگنال وای فای تولید میکردند ما درختان زیادی می کاشتیم و احتمالا زمین را هم نجات می دادیم، اما متاسفانه درختان اکسیژن تولید می کنند تا ما نفس بکشیم!!
تصور کنید اگر درختان سیگنال وای فای تولید میکردند ما درختان زیادی می کاشتیم و احتمالا زمین را هم نجات می دادیم، اما متاسفانه درختان اکسیژن تولید می کنند تا ما نفس بکشیم!!
در هر شرایطی که هستیم نباید مسواک زدن رو فراموش کنیم...من خودم متاسفانه خیلی وقتها فراموشش میکنم!
آرامشی که اکنون دارم..........مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم.....سیلویا پلات
این جمله از سیلویا پلات رو واقعا دوست دارم......خصوصا تو این دروه زمونه از هیچکی نباید انتظار داشت..واقعا از هیشکی....ولی آدم بجاش از یه نفر باید انتظار داشته باشه..اونم از خودش...و یه چیزز هم من به جملات آقای پلات اضافه کنم واونم این که فقط با یه نفر معامله کنه و اونم خدای خودش
آدم های دورو برو ما هیچ وقت مطابق با انتظار ما رفتار نخواهند کرد، و ماهیچ اختیاری در مورد رفتار دیگران نداریم، و نمیتونیم رفتار دیگران رو مدیریت کنیم...ولی رفتار خودمون رو میتونیم مدیریت کنیم..طوری رفتار کنیم که عکس العمل رفتاری دیگران در مقابل ما تا جایی که ممکنه مطابق با اون چیزی باشه که مورد خواست و رضایت ما باشه
تصور کنید، مردی که همسرش به شدت بیمار است و چیزی به مرگش نمانده. تنها راه نجات یک داروی بسیار گران قیمت است که در شهر فقط یک نفر هست که آن را می فروشد. مرد فقیر داستان ما، هیچ پولی ندارد، هیچ آشنایی هم برای قرض گرفتن ندارد. به سراغ دارو فروش می رود و التماس می کند. به دست و پایش می افتد و عاجزانه خواهش می کند آن دارو را برای همسر بیمارش به عنوان وام یا قرض به او بدهد. دارو فروش به هیچ وجه راضی نمی شود. به هیچ وجه. حالا مرد ما دو راه دارد. یا دارو را بدزدد و یا نظاره گر مرگ همسرش باشد. مرد دارو را شبانه می دزدد و همسرش را از مرگ نجات می دهد. پلیس شهر او را دستگیر می کند.
ﺩﺭ ﻋﺼﺮ ﯾﺨﺒﻨﺪﺍﻥ ﺑﺴﯿﺎﺭﯼ ﺍﺯ ﺣﯿﻮﺍﻧﺎﺕ ﯾﺦ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﺮﺩﻧﺪ.
ﺧﺎﺭﭘﺸﺘﻬﺎ ﻭ ﺧﺎﻣﺖ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﺭﺍ ﺩﺭﯾﺎﻓﺘﻨﺪ
ﺗﺼﻤﯿﻢ ﮔﺮﻓﺘﻨﺪ :