تماس امروز آقای مهندس
امروز باز جناب آقای مهندس تماس گرفت.
فرمودند با فلان دانشگاه داریم پروپوزال مینویسیم ولی متاسفانه کار عملی چندانی نکردن و نگرانیم از این بابت
(در دلم: خب به من چه ربطی داره؟)
کلی هم سوال علمی پرسیدند که از اونجا که تو روحیه ام نیست طاقچه بالا بذارم ناچار جواب دادم
و در انتها بازهم تاکید کرد آقای مهندس که سعی میکنیم که از حضور شما استفاده کنیم چون شما کار عملی داشتید!
پ.ن: آخه آدم درست و حسابی ساعت ها اومدم در جلسات فنی تون شرکت کردم، نظر دادم ، ایمیل زدم، نکاتی که به ذهنم میرسید رو کتبا فرستادم
اما دریغ از اینکه حداقل بخشی از پروژه تون رو با ما همکاری کنید....
پروژه میلیاردی رو بلدید با دیگران ببندید و فقط هر جا گیر میکنید یاد ما می افتید!
چکار کنم که بهم یاد ندادن هر کاری رو در ازای پول یا امتیاز انجام بدم؟؟؟
چکار کنم که بلد نیستم بهت یه نــــــــــــه بزرگ بگم و هزار تا راحتی- حیف که با شماره ثابت تماس گرفتی و الا مشترک موردنظرت در دسترس نبود آقای مهندس!!
تو کشور عزیز ما متاسفانه چهار چیز بی ارزش وجود داره:
1- جوون آدمیزاد
2- وقت آدمیزاد
3- علم و دانش(آموزش و تدریس)
4- تحقیق و پژوهش