نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

بایگانی
محبوب ترین مطالب

سفرنامه شیرازوو /اپیزود4: تخته نرد!

جمعه, ۱۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۳۸ ب.ظ

توی فرودگاه شیراز همیطور گیج و ویج بودم و مخ پر بود از صدای موتور هواپیمای فوکر

تو حال خودم بودم که یه دخترخانمی که متصدی فروش سوغاتی های داخل فرودگاه بود تهوجهم رو جلب کرد

اقا بفرمایید میل کنید!

خدایا این دیگه چی میگه؟

نگاه کردم دیدم از این باقلواها(حالت خلال سبزرنگ داشت) داره بهم تعارف میکنه که یه سوغاتی گرون بهم بندازه

آقا بفرمایید میل کنید!

منم که حوصله خوردن این اجق وجقا رو سر صبحی نداشتم اومدم مثلا زرنگی کنم  و موضوع حرفو عوض کنم ، اشاره کردم به یه جعبه چوبی که حالت شطرنجی داشت و گفتم: 

ممنون من نمیخورم ولی این شطرنج چوبی ها چنده!

گفت: اینا شطرنج نیست و تخته نرده است!

خدایا چه سوتی ای دادم...گفتم حالا همین تخته نرده چند؟ گفت 650 هزارتومن!

با خودم گفتم اخه تو وقتت کجا بود که تخته نرده بازی کنی؟ اصلا میدونی تخته نرده چیه؟ من نهایتش شطرنج بازی کرده باشم و اونم واقعا ماهرانه

در هر صورت تخته نرده خیلی وقته اومده و من اصلا بازی نکرده بودم..دقیقا مثل همین کلش آف کلنز!

واقعا وقت این کارا رو ندارم.....خصوصا این که یهو ممکنه تو کلش بهت حمله کنن!

خلاصه تشکر کردم و از سوتی ای که دادم خودم خندم گرفت


نظرات  (۶)

سلام بیا تا حرف نو بشنوی و آلات قمار نخری!
پاسخ:
تخته نرده مگر آلت قماره؟
برمیداشتین نگاش میکردید میگفتید عه یبار برای یه نفر هدیه خریدم ازهمینا گرون تربود..بعدمینوشتید اینجا من نطوظر میزاشتم نوچ نوچ آخه دروغ؟:))
پاسخ:
ما که دقیقا متوجه نشدیم منظورتون چی بود...ولی در هر صورت ممنون
اوووف چقدر گرون!تو شهر ما بدون چونه چهل تومنه قیمتشه تازه خیلی هم خوشگله!بنظرم تخته نرد واسه دوران پیریه اصن هیجان نداره. بعدشم اینکه جالبه هز لحظه سوار هواپیما شدن دخترا نقش منفیه سفرنامه های شمارو داشتن!فکر کنم تو ذهن شما دخترا جیززززززز هستن!!! خدا رحم کرده شما سفرتون یه روزه بوده
پاسخ:
ارزون یا گرون خودم که از این بازی خیلی خوشم نمیاد..هر چند تا حالا تو عمرم بازی نکردم...فقط شطرنج رو خیلی دوست داشتم و دارم
دخترا نقش منفی رو نداشتند من هم حساسیتی ندارم ولی شما خودتون قضاوت کنید من که نمیتونستم فروشنده اون سوغاتی فروشی رو تعیین کنم!
خب فروشنده اش یه دختر خانم اتفاقا خیلی هم کار بلد بود...یا مثلا همون پرایدی که سوار شدم باور کنید روحم هم خبر نداشت
رفتم دیدم یه خانومه...بعد من تو این سفذ اتفاقات عجیب رو از دیدم خودم هایلایت کردم والا کار و پروزه که همیشه هست
شاید عده ای از دوستان فکر کنن من اعتماد به سقف دارم ولی واقعا اینطور نیست...البته یکم من پیاز داغش رو زیاد میکنم که امیدوارم دوستان دلگیر نشن

البته ما میگیم تخته نرد؛ و بازی فوق العاده ایه! من خیلی بیشتر از شطرنج دوسش دارم
پاسخ:
اوه! عجب نکته ای! اسمشم اشتباه نوشته بودم..ممنون بابت یادآوری
باقلوا حالت خلال سبز رنگ داشت!!!!!!!!!
شاید مسقطی بوده که شما اسمش رو نمیدونید :| شیراز باقلوا نداره.
پاسخ:
الان شکلش دقیقا یادم رفته که اصلا چی بود
برای چند ماه پیشه
تخته نرد هم احتمال زیاد خاتم کاری بوده که گرون بوده.
پاسخ:
به احتمال زیاد

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">