سفرنامه شیرازوو /اپیزود4: تخته نرد!
توی فرودگاه شیراز همیطور گیج و ویج بودم و مخ پر بود از صدای موتور هواپیمای فوکر
تو حال خودم بودم که یه دخترخانمی که متصدی فروش سوغاتی های داخل فرودگاه بود تهوجهم رو جلب کرد
اقا بفرمایید میل کنید!
خدایا این دیگه چی میگه؟
نگاه کردم دیدم از این باقلواها(حالت خلال سبزرنگ داشت) داره بهم تعارف میکنه که یه سوغاتی گرون بهم بندازه
آقا بفرمایید میل کنید!
منم که حوصله خوردن این اجق وجقا رو سر صبحی نداشتم اومدم مثلا زرنگی کنم و موضوع حرفو عوض کنم ، اشاره کردم به یه جعبه چوبی که حالت شطرنجی داشت و گفتم:
ممنون من نمیخورم ولی این شطرنج چوبی ها چنده!
گفت: اینا شطرنج نیست و تخته نرده است!
خدایا چه سوتی ای دادم...گفتم حالا همین تخته نرده چند؟ گفت 650 هزارتومن!
با خودم گفتم اخه تو وقتت کجا بود که تخته نرده بازی کنی؟ اصلا میدونی تخته نرده چیه؟ من نهایتش شطرنج بازی کرده باشم و اونم واقعا ماهرانه
در هر صورت تخته نرده خیلی وقته اومده و من اصلا بازی نکرده بودم..دقیقا مثل همین کلش آف کلنز!
واقعا وقت این کارا رو ندارم.....خصوصا این که یهو ممکنه تو کلش بهت حمله کنن!
خلاصه تشکر کردم و از سوتی ای که دادم خودم خندم گرفت