نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

محبوب ترین مطالب

عشق در اردیبهشت...

سه شنبه, ۴ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۸:۰۰ ب.ظ
اردیبهشت ماه عجیبی است!
زیبایی حیرت انگیزِ این ماه یک طرف، قاعده‌ی نانوشته بارانِ سی و شش روز هم یک طرف، قاعده ای که بر اساس آن با گذشت سی و شش روز از سال،باران بهاریِ شدیدی می‌بارد که از آن به آب نیسان نیز یاد می‌کنند. (البته نه نیسانِ آبی!) حتما این قاعده را می‌دانید. چند سالی است که حواسم هست که با اختلاف یکی دو  روز سرو کله این باران پیدامی‌شود و زمین و زمانمان را جلا می‌بخشد و می‌شوید.
اما پس از باران...چه هوایی..چه بهشتی...همه چیز عالی است.....هوا، شدتِ نور خورشید، دمای هوا...انگار خدا هم مهربانتر شده!
اگر فضای مجازی رخصت دهد و گرفتاری ها و مشغله های زندگی رهایمان کند و نگاهمان را خرج گل های تازه شکفته کنیم، آنطرف تر از گلهای باغچه، متوجه تعقیب و گریز پرندگان و گربه ها خواهیم شد، گربه ای به دنبال گربه دیگر، گنجشکی به دنبال گنجشک دیگر! بیشتر که دقت کنیم گنجشک تعقیب کننده سری قهوه ای رنگ و جثه ای بزرگتر دارد، پس احتمالا گنجشگ نر تعقیب کننده است و گنجشک دیگر مادّه است، یکدست  و خاکستری با جثه ای کوچکتر و زنانه، در حال ناز و ادا و احتمالا در حال گفتن جمله‌ی معروفِ( میخواهم درسمو ادامه بدم) و گریزان از گنجشک نر! بله درست است..فصل، فصل جفت یابی حیوانات  و پرندگان و چرندگان و خزندگان است! خزندگانش را تا بحال ندیدم و خبر ندارم، ولی پرندگانش را به دفعات زیاد، خب حالا کی بناست از این گزاره های بدیهی، تیک آف کنم و چرخ های کلام اضافه را جمع کنم و به آسمان تحلیلیِ  لبّ کلام برسم؟ لختی صبر کنید..خواهم گفت......
از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان، این جفت یابی در فصل بهار همه‌گیر است...سن و سال هم نمیشناسد، کاری هم ندارد یارانه بگیر باشی یا مولتی میلیاردر!.نمیدانم از پرندگان به انسانها منتقل می‌شود یا از انسانها به پرندگان؟ اصلا مهم نیست ولی فرقهایی با هم دارند..مهمترین فرق آن این است که گنجشک یکبار برای همیشه جفتش را انتخاب می‌کند و پس از یکی دوماه شاید بیشتر شاید کمتر، لانه اش را به تخمهای سفید رنگ مزیِّن می‌کند و همسرش با لبخندی بر منقار تخم‌ها را گرم و نرم نگاه می‌دارد و هر دو عاشقانه لاو می‌ترکانند و به هم مهر و محبت هدیه می‌کنند، اما ما انسانها جور دیگه ای عمل می‌کنیم....شاید بهتر از من بدانید.....
برخی  انسانهای اگر نر باشند(منظورم همان مذکر است) معتقدند حیف است که صندلی سمت شاگردِ بی ام دبلیوی 2018 خالی باشد!! و در خیابان اندرزگو در به در یا سر به سر، به دنبال داف های پلنگ پوشِ منتظر، دور دور می‌کنند و در این بهشت زیبای اردیبهشت به دنبال حوریانی هستند که  به زور سرخاب سفیداب و پنکک، بهشت شان را تکمیل کنند، برخی  انسانها هم اگر مادّه باشند (ببخشید منظورم همان فیمیل یا مونث است)شگردهای خودشان را دارند...خب اصولا که شاهزاده های آرزوهای شان باید شرایطی داشته باشد، یادم باشد این یکی مثل قبلی‌ها قالم نذارد و .....اصلا  با اولین بوق که صلاح نیست سوار ماشین پسره شوم..و ...
ضربان قلب برخی از این دخترکان موبایل بدستِ ناشی و منتظر که احتمالا برای اولین باراست قرار می‌گذارند و یا منتظر پیدا کردنِ کیس مناسبند را احتمالا شنیده اید.....بعضی وقتها دلم برایشان می‌سوزد....نمیدانم چرا..ولی خیلی مضطرب هستند...برخی دیگر که پلنگی هستند برای خودشان، آنها نه...دیکران باید از آنها بترسند....شاید تجربه کرده باشیم استرسِ این انتخاب کردن ها یا انتخاب شدن ها را.... حتما تجربه کردیم..مگر می‌شود تجربه نکرده باشیم...حالا یا در نوع شدید آن و یا در نوع خفیفش...
برخی دخترها می‌گویند بر عکس است روزی که کلی زحمت می‌کشیم و تیپ میزنیم، همه به ما توجه می‌کنند غیر از همانی که عاشقانه دوستش داریم و ملتمسانه میخواهیم که  به ما توجه کند! قوانین مورفی است دیگر....کاریش نمی‌شود کرد....
سرانجام‌ها، متفاوت است....اگر در این تنازعِ جلب توجه و یافتنِ کیسِ مناسب موفق شوند، شب در پیتزا فروشی یا رستوران، خوشبختی را در کنار یارِ پریچهره‌ی جدید خود، تجربه می‌کنند و اگر نه، معلوم است دیگر زیر پتو با چشمانی اشکبار به بخت بد خود لعنت می‌فرستند و گله مند از خدا، اشکانشان را با پتو پاک می‌کنند!!، البته این برای ناشی هاست، حرفه ای ها معمولا دست خالی بر نمیگردند! پسران بعید است خود را ببازند، نهایتا افسرده می‌شوند و عصبی و یا شاید هم قطره اشکی بریزند در ناکامی دختری که بدستش نیاوردند!
این داستانها به اردیبهشت ربطی ندارد، چه اینکه در سرمای زمستان هم از این داستانها زیاد است، ولی در اردیبهشت کیف دیگری دارد، شما نمی‌دانید. شاید هم بدانید! ولی آنچه که مهم است این جفت یابی به جوجه گنجشکانِ کوچک ختم نمی‌شود، شاید هم بشود ولی معمولا نمی‌شود، شماره ایرانسل و چند تا قرار و اگر خیلی با هم عیاق باشند چند ماهی برای هم لاو می‌ترکانند و ....نهایتا به دلیل وجود موارد فوق العاده زیاد، نگه داشتن این عشق مایه دردسر است! با کوچکترین بهانه واهی، تمام زحماتِ دوردور و انتخاب کردن و انتخاب شدن را هدر می‌دهند چرا که یکی بهتر، زیباتر یا پولدارتر پیدا کرده اند....
دنیای عشق و عاشقی عجیب است، رسم دیرپایی است ولی قاعده سختی است..با کسی شوخی ندارد، در این میدان مبارزه باید بجنگی تا موفق شوی...عجیب است که هر کار می‌کنی نمیتوانی کسی را مجبور کنی که دوستت داشته باشد، بعضی وقتها هم بدون هیچ زحمتی خواهی دید بی دلیل دوستت دارند...هر دو طرفش سخت است،شاید بگویی دومی راحتتر است ولی باور کنید آن هم سختی های خودش را دارد....شاید ضربه روحی شدیدی بخوری وقتی متوجه شوی کسی بخاطر تو خودکشی کرده شاید هم اصلا خیالت نباشد..
درست است که عشق‌ها آبدوغ خیاری شده ولی از مشخصات عاشق شدن، دوست داشتن و دوست داشته شدن چیزی کم ندارد. این وادی برای خودش حساب و کتاب دارد، قاعده خاص خودش را دارد....
روزگار عاشقی خیلی بی رحم است، خیلی، بزرگ و کوچک نمی‌شناسد، همیشه احتمال حضور رقیب هست، همیشه احتمال نامردی هم هست، مگر آنکه دو دلِ بی آلایش، خالصانه همدیگر را دوست داشته باشند، بدون هیچ دلیل، بدون هیچ ملاحظه ای، خاصیتِ دلِ آدمی است که فقط محبت تنها و فقط تنها یک نفر در آن می گنجد، غیر آن باشد محبت نیست، کلّاشی است...ولی ای وای اگر دو قلب عاشق برای هم بمیرند، چه اردیبهشت زیبایی می‌شود برایشان، به شرط آنکه مواظب دلهایشان باشند......و چقدر خوشبختند که همدیگر را زیر یک سقف با برپایی یک خانواده جشن بگیرند....
یادم باشد به کودکانم بگویم و یاد بدهم مواظب باشد دلش کاروانسرا نشود، هر کسی به راحتی داخل نشود و با عصبانیت در چوبیِ دل کودکم را با عصبانیت هر چه تمامتر محکم بهم نکوبد
یادم باشد به کودکانم بگویم و یاد بدهم، با هر چه و هر که شوخی کرد، با عشق و دلی که صاحب دارد، و عاشقانه و پاک است، شوخی نکند که بدجوری تقاصش را پس می‌دهد..
یاددم باشد به کودکانم بگویم و یاد بدهم، عشق اتوبان همت است، کاملا دوطرفه! جاده چالوس نیست! عشق با برق نگاه دو عاشق به دل جاری می‌شود نه با گرفتن کاسه گدایی به سمت معشوقت که آن را برایت لبریز کند! عشق اتفاق است، فارغ از زمان و مکان، در کاسه گدایی کسی تا امروز جانشده و نخواهد شد...


نظرات  (۹)

یادمه یه روز به یکی گفتم ما ازیناییم که بعد چندین اپترم با پسرای کلاسمون 10جمله ردو بدل نکردیم و حتی ازکسی تو دانشگاه حس علاقه ای حتی به دل نداریم د(مثلا افتخارگونه)که گفت اینا همه از بی عرضگیته:|

ولی به حدی به بیان وبلاگ معتادم که عین دخترایی که کیس دارن همش سرم به گوشیمه
پاسخ:
خیلی نگران این موضوع نباشید ربطی به عرضه نداره بنظرم..شما بخاطر اصولتون و آموزشهای خانواده دیرتر به وادی پا گذاشتید عوضش کمتر وقتتون تلف شده و جا برای تجربه یه عشق پاک رو دارید....امیدوارم  یه عشق خالص و پاک نصیبتون بشه
زیبا بود استاد
جان گرفتیم و روحمان تلطیف شد


شخصاً فکر میکنم انتخاب بین "نر و ماده بودن" و یا "مرد و زن بودن" یکی از انتخاب های سرنوشت ساز انسانهاست.
هرچند در بسیاری از جوانب، تمامیّت اختیار در تصمیم، از دست گروه کثیری از انسانها خارج شده.

اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است:
آقا من هرچقدر تجسّم کردم نتونستم عبارت "لبخندی برمنقار" رو در ذهن ناقصم تداعی و شبیه سازی کنم!!
:-)
پاسخ:
آقا ما درس پش میدیم..شما لطف دارید

دقیقا همینطوره...متاسفانه امروزه انتخاب ها بیشتر به سمت نر و ماده بودن میل میکنه! گنجیشک ها هاج و واج موندن از کار برخی از انسانها

دبگه وسط این خزغبلاتی که مینویسم یه همچین معماهایی هم پیدا میشه دیگه سعید جان! اومدم بنویسم لبخندی بر لب دیدم این زبون بسته ها لب ندارن اصلا! هیچ وقت هم لب به لب نمیشن بدبختا! :(((
به به چه متن فوق العاده ای! اون پاراگرافش عالی بود که میگه "مگر آنکه دو دل بی آلایش..." از اینجا به بعدش عالیه ولییییی! ولی افسوس که هیچوقت از این "مگر آنکه" هایی وجود نداره! چرا؟ چون همه ی انتخاب ها و دل دادن ها و دل بستن ها و عشق ها و دوستت دارم ها شده ظاهری! همه به ظاهر (ظاهر طرف یا ظاهر دارایی های طرف) دل میدن و دل میبندن و حتی عاشق میشن!
کاش بود واقعا یکی از این "مگر اینکه" ها مخصوصا تو ماه اردیبهشت که باورمون بشه که بله وجود داره دلی بی آلایش و... و اینا فقط توی حرفها و داستان ها و شعرها نیست و مصداق واقعی هم داره...
کاش بود.. ولی حیف..
پاسخ:
ممنون شما لطف دارید..
فرمایشتون درسته کاملا ولی بازهم عشق های پاک و بی آلایش هست
بعضی ها دیوانه وار همدیگه رو دوست دارند و میخوان برن زیر یه سقف تا بازهم دیوانه وار در طول زندگی عتشق هم باشند
امیدوارم چنین عشقی نصیبتون بشه
خیلی طولانی بود نخوندم
اولش راجب آب نیسان بود ما حاضری خوریم دوستان جمع میکنن و دعاهاش و میخونن و ما میخوریم:)
آخرشم راجب عشق بود
عشق مغوله پیچیده ایه
من عاشق هنرم:)
پاسخ:
اشکالی نداره
کار خوبی می کنید.
بله همینطوره 
چه خوب
میگما یه سوال آزمون الهی: فرض کنید رفتنون به المان برای پسداک داره جور میشه، ازونور هم یه کیس اردیبهشتی که احتمال زیاو کاندیدای عشق اردیبهشتی شدن رو داره به سراغ شما میاد،مثلا ازونایی هست که واقعا مثلا مثل خودتون بوده و ازین اتوبان همتی ها نبوده،ولی فرد مذکور میگه من آلمان نمبام وشرایطم اینجا ایده اله و فقط ایران.اونوقت شما آلمان رو ترجیح میدید یا تشکیل خانواده اردیبهشتی؟
پاسخ:
بله سوال خوبی پرسیدید
اولا کیس اردیبهشتی تا من نرفتم َآلمان باید بیاد و خودشو نشون بده و الا من کیس  اردیبهشتی رو چطور ببینم؟
دوما از کجا معلوم کیس اردیبهشتی سر تر از کیس آلمانی باشه؟
سوما اگر هم بر فرض سرتر بود پستداک و آلمان رو میارم تو اردیبهشت!
چهارما تو اردیبهشت امسال کلا چنین کیسی وجود خارجی نداره بخاطر دلار
پنجما کیس اردیبهشتی خودش نمیاد سمت من...من باید برم به سمتش که نه اون میاد و نه من میرم!ژ
ششما حالا کو تا پستداک!

البته به این مثالی که زدید و دختران ناشی و پلنگ و پسران شبیه به اونها نمیشه گفت عشق
پاسخ:
شاید عشق واقعی نباشه ولی تو دریای عشق پارو میزنن
دیدارای اول معمولا عاشقانه اس
انقدر همه نوشتن عالی بود مشتاق شدم بخونم
در اسرع وقت میخونم ان شاالله
پاسخ:
ممنون 
بامید خدا
جالب بود:)
ولی دخترا اشکشون و با پتو پاک نمیکنن:") با بالشت پاک میکنن بالشت که کامل خیس شد برش میگردونن اونور اونور هم که کامل خیس شد میگیرن میخوابن
به بچه هام یاد میدم با احساسات کسی بازی نکنن
پاسخ:
مرسی:(
به نکته جالبی اشاره کردید تقریبا حق با شماست البته من تخثیری ندارم چون در صحنه حاضر نبودم که ببینم با پتو پاک میکنن یا با بالشت! ولی خودمونیما! اینکاره هستیدا :(((((( ماشالا خیلی هم حرفه ای!!
بله اینم باید به بچه ها یاد داد....دخترا خیلی احساسی هستن البته همشون نه
انقدر دلمون شکسته که یاد گرفتیم:(
پاسخ:
دلها بسوزد..برف کوهها از شکستگی دلتون اب بشه!

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">