*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو) */ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات) */ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود! */میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!! */ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر میکنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن. */ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست... */بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه! */ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ ! */برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند.. */به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود! */انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...
تو دانشگاه های اروپا به دانشجویان دکترا حقوق میدن، البته اونا هم مثل تَراکتور کار میکنن! (رو فتحه ی تَراکتور تاکید دارم حتما تَراکتور بخونید!) ولی ما چی؟ ما دانشجوهای ایرانی مثل بولدوزر کار میکنیم! واقعا نمیدونید فرق تَراکتور و بولدوزور چیه؟ ما رو باش با کیا شدیم هشتاد و سه میلیون نفر!!! منو باش با کیا دارم جملگی طرح معیشتی می گیرم! راستی بعضی از اطرافیان من بهشون طرح معیشتی تعلق نمیگیره! منم بهشون میگم دختر یا پسر پادشاه! 4 درصدی! مرفه بی درد!!!! چرا نمیری کانادا؟؟:)
این غذای منه تو بوفه دانشگاه مون..
دلتون آتیش گرفت؟ درکتون میکنم!:) جالبه بگم عکس بالا هم جای صبونه و هم ناهار صرف شده! چیه؟ انتظار دارید منم مثل این خانمه بگم اینم شد زندگی؟ نخّیر! منم میگم خدا رو شکر..(البته من بیشتر عکس املت ها رو میذارم عکس کباب و پیتزاهایی که میخورمو نمیذارم که طرح معیشتی ام قطع نشه!!:))
از بین آشغال گوشتایی که به اسم همبرگر و کوکتل و بندری و جمیله و...(نه ببخشید داشتیم میزدیم به خاکی) هات داگ و فلافل و .. من املت رو انتخاب کردم..البته موندم با این قیمت گوجه(یک دلار! به قیمت 12 آذر 98) این املت رو اینا چیجوری با این قیمت به ما میدن!:) بازم دمشون گرم!
خدایا بابت همه نعمتهات شکر:
تکه نانی دارم ، خرده هوشی ، سر سوزن ذوقی .
اَلِکسی دارم ، بهتر از برگ درخت .
دوستانی ، بهتر از آب روان... .
گمونم دیگه تا همینجا بسه! دیگه نبینم کسی به من بگه 4 درصدی!:) خدائیش پریشب 30 لیتر بنزین زدم حدود 100 تومن شد...هنوز جاش درد میکنه!:) ولی هنوز زنده ام...
من نمیدانم که چرا می گویند اسب حیوان نجیبی است کبوتر زیباست؟
و چرا در قفس هیچ کسی کرکس نیست!!!؟
(از لوکیشن های زیر باران شعر سهراب به سرعت عبور میکنیم چون جیززّه!)
زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است!
..
گرمی لانه لک لک را ادراک کنیم!..
..
و نخوانیم کتابی که در آن باد نمی آید!
....
وبدانیم اگر کرم نبود زندگی چیزی کم داشت!
(این دقیقا پاسخ اونایی هست که میگن چرا مردم این همه فضولن؟:))
امیدوارم این روز جمعه ایه من روح سهراب سپهری عزیز رو مکدر نکرده باشم..روحت شاد سهراب....
دوستان یکم شعر بخونیم...یکم ادبیات...یکم موسیقی گوش کنیم....اصلا بهتون گفته بودم من سه شنبه گذشته سینما بودم! نگید خونه فیلم می بینم....برید سینما.....تنوع برای ادم لازمه.......مثلا شما آلوئه ورا کمتر بخورید...بجاش کتاب بخرید..برید سینما..برید تئاتر! روزای شنبه و سه شنبه هم نیم بهاست..از این سایت اینترنتی میتونید بلیط بخرید...تو تهران بیشتر از 10 تومن و تو شهرستان هم بیشتر از 8 تومن پول به بلیط ندید..تازه ارزونتر هم ممکنه گیرتون بیاد....فرداهم روز دانشجوئه بنا بوده بهمین مناسبت تخفیف بدن...خلاصه ما 96 درصدی های باید از لذت های کوچیک زندگی هم استفاده کنیم! راستش از خدا چه پنهون از شما که پنهون نیست؟ از شما پنهون؟؟(عه! من این جمله رو آخر یاد نگرفتم یکی هم درستشو یاد ما نداد!!:)) خیلی دوست دارم برم فیلم بنیامین رو ببینم ولی روم نمیشه:)))
من برای ناهار، حدود یک ساله یدونه میوه و یه ساندویچ کوچیک کره مربا میخورم.کره بادوم زمینی البته مرسوم تره اینجا.
اخیرا شیفتش دادم به دوتا میوه کوچیک و یه قاشق کره بادوم زمینی. که راحت تره.
منظورم اینه همچینم بدن به چیز پخته احتیاج نداره همیشه برای ناهار. بچه های غیر ایرانی نون و ماست و یا غذایی که از خونه میارن که یکم برنچ و دو سه تا بند انگشت ماهی و یکم حبوبات و ... میتونه باشه میارن بعضی وقتا. ایرانیا غذاهای جدی دوست دارن همیشه بخورن. ولی واقعا بدن احتیاجی نداره اونقدرا هم.
ولی بله قبول دارم دکتری و... خوندن بدون حقوق از مسخره ترین چیزای ممکنه
پاسخ:
خیلی کار خوبی میکنید....خیلی هم سالم خیلی هم سبک
متاسفانه همین دانشجوهای اطراف من به کمتر از جوجه و کباب برای نهار وشام رضایت نمیدن....غذای دانشگاه هم مفت..نباشه از بیرون سفارش میدن!
ولی تو خارج همینطوریه که میگن...چند برابر اینکه مصرف میکنن کارایی دارن....
بنظرم باز این مشکل نیست! متاسفانه دانشجوی دکترا فارغ که میشه تازه دنبال کار میگرده!...دانشجو ذر طول دروان تحصیل دنبال نخود سیاه میگرده و دانشگاه با صنعت دیسکانکتن و نمیتونه با صنعت کار کنه..این معضلات، خانمان سوز تره..اینا حل شه دانشجو اصلا نیازی به حقوق نداره و از محل درآمدهای حاصل از ارتباط با صنعت میتونه زندگیشو بچرخونه...یا همین خود دانشگاه کسب درامد کنه و به دانشجو حقوق بده
دوست عزیز پیشنهاد میکنم شما که تو اون بلاد کفر هستی دنبال متافیزیک و ...باشی یه چند تا پست بزن از وضعیت و سیستم کاری اداری و خوبیهای اونجا بگو.....از این پستهای متافیریکی اینجا فت و فراوونه:)))) ویزگیهای مثبت اونجا رو بگو ما یاد بگیریم..(البته در حد پیشنهاده و جسارت نشه.....اصلا بازم خواستی در مورد متافیزیک و ادیان بگو...اصلا چرا دومورد پردازنده های TMS و فرستنده DPSK و اپتوکوپلر چیزی نمیگی؟:))
من تا جایی که میشد از چیزایی که تجربه کردم تو اون کتگوری کانادا نوشتم. فعلا درگیر مسائل مهم تر هستم و آدم یکی دو بار طعم حقیقت رو میچشه انقدر بهش مزه میکنه که میخواد بره تو جنگل و غار بقیه عمرشو زندگی کنه. ولی چه کنم که باید زکاتشو بدم. البته که دادن زکاتش علم بیشتری میاره و منم بدم نمیاد ؛).
مشکل اینه که پست های متافیزیکی که با روش علمی بشه ثابتشون کرد کمه. یک سال به من فرصت بدید با روش علمی ثابتش میکنم. بالاخره یا باید چشممون رو باز کنیم یا تو لشکر یزید میفتیم. تاریخ نشون داده که سخت هم نیست. ۳۰.۰۰۰ به ۷۰ نفر درصد خوبیه که نشون بده حقیقت چقدر میتونه گم باشه.
انقدری دیگه درگیر سخت افزار و ... نیستم بیشتر دارم تزم رو مینویسم. حالا درگیر کار شدم به امید خدا بیشتر راجع به چیزای جدی تر و کاری مینویسم.
آسمون خدا بیشتر جاها یه رنگه اینجا هرچقدر هم خوبی داشته باشه باعث خوشحالی نمیشه. سورس خوشحالی تو وجود خود آدمه که برای همینه که منو درگیر متافیزیک کرده. یا آدم باید خودش رو بشدت سرگرم کنه که نتونه به زندگی فکر کنه یا اگه فکر کنه مجبوره یه کاری بکنه از خودش لذت ببره وگرنه دردناک میشه.
پاسخ:
خواهش
ممنون بابت معرفی این کتگوری...ندیده بودمش..مسائل مهمتر یعنی همین حقیقت؟ حقیقتش تا حالا این پستهاتونو جدی نگرفته بودم..بخونم شاید ما هم هدایت شدیم:)) البته مواطب باشید از حقیقت به عشق زمینی نرسید:)
به امید خدا..یک سال چیه شما تا آخردنیا فرصت داری...با روش علمی یعنی میخوای انتگرال بگیری یا صغری کبری و سلبیه و نمیدونم از این چیزا....من موندم تو کانادا چطور میشه دنبال حقیقت گشت؟ هر چند راست میگی ربطی به زمان و مکان نداره..ولی برای یافتن حقیقت اونجا یکم سر نیست؟
بسلامتی....منتظریم
بله چاه باید از خودش بنزین داشته باشه:) جمله اخرتون رو با اجازتون اصلاح کنم که یه کاری کنه که از زندگی خودش لذت ببره!
من شنیدم (یه چیزی شبیه اینکه) قراره جدیدا یه تغییراتی رخ بده و استاد با صنعت قرارداد ببنده و پروپوزال آماده باشه از اول و طبق همون دانشجوی دکترا بگیرن و کارها سریعتر انجام بشه و احتمالا حقوقی هم از همین طریق به دانشجوی دکترا برسه.... اینطور که میگن....
به نظر من اولین مشکل محیط های عامی ایران، تمام وقت نبودن استاد، دانشجوی دکترا و پژوهش‌گره. هر سه گروه باید تمام وقت تو محیط علمی حضور داشته باشند اگه قراره واقعا تولید علمی صورت بگیره....مساله بعدی به نظر من ارتباط با صنعته.
_ راستش تا اونجا که من در جریانم، دانشجوهای خارجی هم خوب ناهار میخورن.... اونایی که غذای ساده میخورن برای ناهار، دلیلش اینه که نمیخوان پول غذای گرون سلف رو بدن (خودشون به من گفتن)، وگرنه اگه مثل ایران غذای دانشجوها ارزون بود، اونا هم استقبال میکردن از یه غذای اینچنینی.....
پاسخ:
ممنون که گفتید..ولی همین روال الان گمونم داره اجرا میشه..تحت عنوان دوره پژوهش محور..ولی باز متاسفانه به دانشجو چیزی نمیدن تا اونجایی که من خبر دارم...اساتید باید دیدگاه صنعتی داشته باشن که چنین دیدی ندارن و همین دوره ای که گفتم خدمتتون مثل دوره ما که آموزش محور است اجرا میشه
با تمام وقت بودن هم چیزی درست نمیشه..باید خودشون بخوان که تو دوره دکترا مشکلات صنعت رو حل کنن که نمیخوان! ارتباط با صنعت هم دفترش هست..ولی در حد حرف...خیلی معدود استادی داریم که بره مشکلات صنعت رو ترانسلیت کنه و بیار تو دانشگاه و ازتوش پروژه دکترا دربیاد...مشکلات وسیعتر از این حرفهاست..
تو هلند این دوستمون که رفته بود تعریف میکرد دقیقا همون چیزی بود که ما دنبالشیم
-کیه که از غذای خوب بدش بیاد...منم موافقم با شما.....دانشجوهای خارجی هم معمولا در مضیقه نیستن..معمولا اونقدر بهشون پول میدن که اضافه هم میارن..هر چند همه جا یه جور نیست و شرایط آدمها متفاوته
والا اینجا که اومدم دیدم که دقیقا مسیحی ها هم مثل ماها که همه رو میخوایم مسلمون کنیم فکر میکنن. دقیقا عین ما. بعد ایم یه گرقه زد تو ذهنم که اگه اینا فکر میکنن که دینشون کامله، ما هم فکر میکنیم کامله و ۱۵۰۰۰۰۰۰ دین دیگه رپی زمین هم فکر میکنن کاملن، قضیه چیه؟ که شروع کردم اجتماع اینا رو حساب کردن که ببین ازش چی در میاد که اتفاق جالب هم هست. تو تنهایی و دور از بایاس فکری جامعه و خانواده راحت تر اتفاقا میشه فکر کرد. بنده خدا یه چیزی میدونسته میرفته تو غار عبادت میکرده و دنبال خدا میگشته.
پاسخ:
سپاس متقابل:)
مونم شدی مثل حضرت ابراهیم که رفت با خورشید پرستا هم مسلک شد بعد با ماه پرستا و ....
الانم که شما رفتی اجتماع گرفتی بجای اشتراک!:) فقط اگر برقا اومد اشتباها صلوات نفرستی ضایع میشی:))) حالا مگه اونجا برق میره مگه؟ راستی تا حالا قطعی برق یا اینترنت داشتید؟
از جمله موارد نادری هستی که کانادا رفتی داری دنبال خدا میگردی؟
اگر نوری هدایتی ... قسمتت شد ما رو هم روشن کن دوست حقیقت طلبم.
نه، در مضیقه نیستن. ربطی به بی پولی نداره. کلا دیدم حتی اساتیدشون هم بعضا پول کمی رو برای غذا کنار میذارن و تو سلف غذا نمیخورن.....اتفاقا منم تعجب میکردم که با اون همه پولی که دانشجوها می‌گیرند، چرا هنوز حاضر نیستن پول غذای سلف رو بدن و خودشون غذای ساده میارن. اما اون دسته که به دلایلی غذای سلف براشون با قیمت کمتر بود، همه از غذای سلف استفاده می‌کردند....
در مورد این طرح هم واقعا قراره تو همه دانشگاه ها برای همین دوره های دکترای معمول اجرا بشه (البته اینطور که میگن).... اگر بشه دقیقا همونیه که انتظار میره....
دانشگاه های خارج هم لزوما خیلی خاص نیستن واقعا، فقط همین اصول رو خیلی نرمال و معمول رعایت میکنند....
تمام وقت بودن به نظر من شرط لازمه، حتی اگه ارتباط اساتید با صنعت هم اونطور که باید و شاید وجود داشته باشه، باز هم بدون تمام وقت بودن همه اساتید و پژوهشگران، اون محیط علمی که باید و شاید وجود نداره. اصلا خودش باعث میشه همون ارتباط با صنعت هم کم کم شکل بگیره....
دانشگاه ما ۸ هزار تومان برای هر دانشجو در رستوران‌های تاک دانشگاه در نظر گرفته. اوایل ۴ هزار تومان بود. بعدش شد ۶ هزار تومان و امسال هم ۸ هزار تومان. البته اون اوایل کیفیت غذاها هم خیلی بهتر بود. ولی الان دیگه چندان تعریفی نداره. مگر برخی غذاها. یکی از رستوران‌های تاک این ۸ تومان رو برای بخش بوفه‌ش هم استفاده میکنه. ما هم برای ناهار میریم بستنی و بیسکوییت و کیک می‌گیریم!
پاسخ:
تاک چیه؟
چه خوب!
همینکه به فکر شماها هستن عالیه
همین غذا پختن یا اینکه چی بخورم کلی وقت صرف میکنه از آدم!
آره بابا. ایران خیلی شبکه اش پایدار تر بود. اینجا بچه هایی که سیمولیشن سنگین ران میکنن UPS میخرن چون هفته ای یه بار ممکنه شب مثلا قطع و وصل بشه بعضی وقتای سال. ولی طولانی مدت تاحالا ندیدم. اینترنت هم بعضی وقتا مشکل پیدا میکنه ولی مشکل از شرکت یا سیم و فیبر نوری ای هست که تو خونه اومده. میان درست میکننش.
راست میگی اجتماع نگرفتم. نمیدونم چی دارم میگیرم ولی جالبه که از هر کدوم از دین ها یه چیزای جالبی حذف شده که وقتی اینا رو رو هم میندازی جواب مساله پیدا میشه. حالا کم کم دارم مینویسم ولی جواب دقیقش رو یکم دیگه باید وقت بدی. الانم به برداشت های خوبی از دین رسیدم که برای خودم خیلی آرامش بخشه. همین چیزایی که تو بلاگم نوشتم رو دارم فلسفه زندگیم میکنم.
پاسخ:
عجب....اونجا هم از این مشکلات هست پس...ولی مطمئنم دیگه اونجا سیل نمیاد:) طرح معیشتی هم به همه بدن گمونم...راستی بنزین لیتری چنده اونجا؟ به پول ما چقدره؟ نون سنگک چی؟
بنظرم یه مشتق جزئی از همه شون بگیر و با ژاکوبین یه معادله بدست میاد...اونو ببر تو فرمت لاپلاس بعد ازش اینورس بگیر..ببین چی میشه
این که گفتی از هر دین یه چیزیشو میگیرم یاد اون خانمای مسلمون اروپایی افتادم که روسری سر میکنن ولی دامن کوتاه میپوشن :) یا مثلا مرداشون که نمازهم میخونن ولی نوشیدنی شونو هم بجاس..البته بر عکسشم تو ایران داریم...آقا شما راحت به پژوهش های مکتبی ات ادامه بده تا نور رو بتونی پیدا کنی....راههای رسیدن به خدا به تعداد ادمهای روی زمینه..حتی ممکنه من از اَلِکس به خدا برسم..در هر صورت برات آرزوی موفقیت میکنم و امیدوارم حرکتت همیشه رو به جلو باشه
بنزین ۱.۲ دلار تا ۱.۱. بالا پایین میره و نرخش ثابت نیست.
آره زیر ساختشون بهتره چون کلا برف و بارون همیشه خیلی زیاد دارن.
دلاره که گفتم دلار کانادا بود البته.
من هر کاری رو میبینم که چه اثری داره و چه بلایی سر آدم میاره. اگه یه دینی هم گفته که نکنید سعی میکنم تا نفهمیدم دلیلش رو انجامش ندم. اگه چیزی تو یه دینی هست که تو دین خودمون هیچی راجع بهش گفته نشده انجامش میدم . نتیجش رو بررسی میکنم و تجربه های بقیه ازش رو میبینم. حق خودش رو نشون میده اینجوری. مثلا بعضیا میگن مدیتیشن بالاخره خوبه یا بده. یه کار هندو و بوداییه. منم میگم ببین مردم ازش چه نتیجه ای گرفتن وقتی هر کسی انجام داده گفته زندگیم بهتر شده یعنی خوبه مثلا. بعد نوبت خودم میرسه که رو خودم امتحان کنم، بعد که جواب داد برای بقیه مینویسم.
به تعداد آدما هم راه وجود داره. به تعداد بیشتر هم بیراهه هست و بعضیا این بیراهه ها رو تبلیغ میکنن و ازش نون هم در میارن. باید خود آدم بررسی کنه و ببینه حق چیه. شمشیر حق شناسی تو وجود هممون هست. و باید تیزش کنیم اگه حواسمون به خودمون میخواد باشه.
دمت گرم. خدا هممون رو کمک و هدایت کنه.
پاسخ:
بله اون که صدالبته!:)
خیلی گرونه که...فکر کنم 50 درصد مردم اونجا ماشین نداشته باشن...نمیدونم درسته یا نه؟
ممنون
کار سختی و طاقت فرسایی در پیش دارید...شما آخرش جامع الادیان میشید..من میدونم!:) شما وحی رو گذاشتید کنار و دین رو در بوته آزمایش و تجربه گذاشتید..خیلی این تفکرات رو پیش کشیش ها و کارشناسان دینی نگید خوششون نمیاد:)
معمولا هر خونواده داره. با حقوقی که میگیرن ۱.۲ دلار براش ۱۲۰۰ تومن ما حس میشه.
ایشالا که به نتیجه برسم. خدا که میگه یه قدم بردار من ده تا برمی‌دارم. منم دارم با همین سیستم میرم :)
بندکان خدا این علمای دین که دلم براشون میسوزه. بدتر از علمای ما این مسیحیا که اصلا ناراحت کنندس دیدنشون. چون حداقل این دین ما خیلی غیر منطقی نیست. اینا باید یه چیز غیر منطقی رو به بقیه هم یاد بدن :)))
چیز خاصی ننوشتم خواستید از یکی دوتا پست 7 densities of consciousness شروع کنید یه ۷ ۸ تا پست قبله آخره. اون اصل کاریه بقیش بر پایه اون و یه جورایی بافتن اسلام و اون به همه جوری که معنی بده
پاسخ:
چه خول......خیلی میصرفه براشون
بله باید حرکت کرد از سکون چیزی در نمیاد!
یعنی یه جورایی هم برای خودشون توجیه کنن هم برای بقیه
_ من کشوری رو که دارم میگم قبلا بودم نه الان، همون نزدیکای هلند....
_ حالا مساله مهمی نیست که راجع بهش داریم بحث میکنیم، اما یه واقعیته که اغلب به دلیل گرون بودن غذاست که اساتید و دانشجوهاشون ممکنه تو سلف غذا نخورن. بحث یکی دو نفر و یکی دو بار نیست، کلا دیدم وقتی غذا ارزون تره، میان میخورن تو سلف. و عجیب هم نیست دیگه، صرفه جویی میکنن....
_ ذائقه کم کم تغییر میکنه و غذاهاشون به تدریج برای خارجی ها خوشمزه به نظر میاد
پاسخ:
نزدیکای هلند؟ :)
-بله چه اشکالی داره اصلا..هر کسی آزاده مونطوری که دوست داره عمل کنه..بحث مالی مهمه و تصمیم خود فرد هم همینطور
+ نکته اصلا من هم برا همین دکتری ثبت نام نکردم چون «دکتری خوندن بدون حقوق به نظر مهدی مسخره است»
پاسخ:
واقعا تک تک جملات؟ یعنی پست های من از لحاظ عقیدتی سیاسی اوکی هست و مشکلی نداره؟ خدا رو شکر!:) فکر میکردم برخی جملات مشکل منکراتی داشته باشن...اگر اینطوره بزن قدش:)
من برای ناهار، حدود یک ساله یدونه میوه و یه ساندویچ کوچیک کره مربا میخورم.کره بادوم زمینی البته مرسوم تره اینجا.
اخیرا شیفتش دادم به دوتا میوه کوچیک و یه قاشق کره بادوم زمینی. که راحت تره.
منظورم اینه همچینم بدن به چیز پخته احتیاج نداره همیشه برای ناهار. بچه های غیر ایرانی نون و ماست و یا غذایی که از خونه میارن که یکم برنچ و دو سه تا بند انگشت ماهی و یکم حبوبات و ... میتونه باشه میارن بعضی وقتا. ایرانیا غذاهای جدی دوست دارن همیشه بخورن. ولی واقعا بدن احتیاجی نداره اونقدرا هم.
ولی بله قبول دارم دکتری و... خوندن بدون حقوق از مسخره ترین چیزای ممکنه