همسایه طبقه چهارم ما.....

دیشب اسب سفیدم رو که پارک کردم تو پارکینگ، اومدم سوار آسانسور بشم دیدم همسایه طبقه چهارمی مون هم پراید قهوه ای هاشبکشو پارک کرده و اونم با خانومش میخوان سوار آسانسور بشن..

همسایه طبقه چهارمی ما یه مرد و زن جوون هستند که معمولا شبا از سرکار میان و با من میرسن به آسانسور! 

یه پسر قد بلند و کم مو و یه دختر قد کوتاه که خیلی ادای امروزیا رو میخواد در بیاره، و احتمالا با هم همکار هم هستن..

در هر صورت دیشب متوجه شدم خانومش هیچی سرش نیست!!! نه اینکه حالیش نیستا، بلکه روسری یا شالی سرش نیست!...(با خودم گفتم نکنه شاه برگشته؟ تا اونجایی که یادم بود این روزا 12 بهمنه و شاه تازه دو هفته است که رفته لذا نباید به همین زودی برگشته باشه!)فکر میکنم به همین خاطر هم بود که خانومش زودتردپیاده شد و  رفت منتظر آسانسور و همسرش شد..

من هم دیدم اوضاع این شکلیه صبر کردم تا همسرش(البته به دید من ایشون همسرشون هستن حتما هم همینطوره..بمن چه اصلا!) برسه به آسانسور و اول ایشون(همسر اون خانوم) سوار آسانسور بشه، اتفاقا با همسر این خانوم سلام و علیک گرمی کردم بر خلاف همیشه و دست دادم و تعارف کردم که زودتر از من وارد اسانسور بشه،

یه لحظه احساس کردم که همسر اون خانوم یهویی جا خورده و از من انتظار داشت مثلا در مورد پدیده نادر کشف حجاب خانومش جمله ای در رد یا تایید اون حرکت بگم که منم خودمو زدم به کوچه علیچپ که انگار نه انگار..تو آسانسورم رفتم و سلام کردم..انگار نه انگار که اتفاقی افتاده و مثل همیشه باهم رفتیم بالا.....آسانسور رو عرض میکنم!

والا این همسایه مون احتمالا نمیدونه من چه انسان رذلی هستم والا اینقدر از من حساب نمیبرد! حالا اتفاقی نیفتاده که....میگن دو نفر محرم هستن به آدم.... یکی دکتر و یکی همسایه..که اتفاقا من هر دو تاشم هستم!..البته اولی رو یه سه چهارسالی کار داره تا بشم!

اخیرا باب شده روسری ها رو میبندن به یه چوب میرن رو جعبه کافوی مخابرات!( کافو همون جعبه های بزرگ فلزی شرکت مخابراته که پر از سیم های تلفن و اتصالاته)..حرکتی که احتمالا خانوم مسیح علی نژاد قمی تو شبکه ماهواره ای منوتو باب کرده...در راستای ایجاد نهضت مخالفت با حجاب....

من اینجا نمیخوام در مورد حجاب و بدحجابی، فلسفه اش و خوبی و بدیش صحبت کنم...ملت ما همیشه صاحبنظرن تو همه چی¹

من فقط به دو چیز معترفم یکی آزادی انسانها محترمه و بزور نمیشه چادر سر کسی کرد، یکی هم رعایت قانون هر کشور و هر قبیله حتی اگر قبیله آدمخوارا باشن..همین....²

بنظرم همونطور که علی مطهری گفته خانوما الان آزادی کامل دارن و هر جور بخوان میان بیرون(البته بهتر بود میگفت هر جور که ما آقایون بپسندیم میان بیرون) هر چند یه کانال تلگرامی حرف ایشون رو زیرنویس عکس گشت ارشاد کرده بود که یه خانومه رو به زور میخواستن ببرن تو ون و خانومه زمین خورده بود....بیخیال...وارد این بگومگوهای سیاسی نشیم بهتره! اما..

چند تا نکته:

1- بنظرم قبل از هر چیز مثل حجاب چقدر خوبه انسانها اول از همه آدم باشن! بعد مسلمون باشن...بعد چیزای دیگه!

2- از شبکه های ماهواره ای خیلی ممنون که بفکر جهانی سازی و آزادی مردم ما هستند و ما رو هم میخوان شکل خودشون بکنن ولی اجازه بدن مردممون خودشون تصمیم بگیرن (اگر خانوم علی نژاد وقت داشته باشه و بعنوان ایرانی یکم نگران پولهای بلوکه شده ما و کم شدن تحریم ها هم باشه بی نهایت سپاسگزارم ازشون)...همینطور از جمهوری اسلامی هم ممنون که خیلی به فکر آخرت مردم هستند ولی بنظرم معیشت مردم از هر چیزی مهمتره،(تا همینجاشم مردم شریفی داریم بخدا) یکم حساسیت رو حجاب رو اگر تو مدارج بالای اقتصادی و شایستگی مسئولین داشتند و مواظب بودند سرمایه هایی از قبیل پول و نیروی انسانی و مغزهای جوان و دکل و  ...جابجا نشه  و جلوی قاچاق و ارتشا و فساد و ... رو بگیرن بنظرم الان وضعمون این نبود.....والا خانومای ایرانی خودشون بلدن چی سر کنن! 

3- خانومای عزیز دل برادر!!! لطف کنید کشف حجاب میکنید یه رنگ موی خوشگلی یه تافی یه پافی یه کوفتی بمالید به اون بیصاحب مونده!!! (با عرض پوزش از خانومای خواننده وبلاگم جسارت نشه یوخ) والا بعضیا کشف حجاب میکنن من یاد کاکل بلال میافتم!! بسکه نامرتبه!!! واقعا بعضیا خانوما با حجاب خوشگلترن....خب بعضیا هم بی حجاب..بعضیا هم...بگذریم بابا..همه خوبن...

4-بر اساس نظریه دهکده جهانی الان قیافه آقایونمون شبیه کریس رونالدو داره میشه و قیافه خانوما شبیه جی لو خانوم(خواهر جنیفر رو عرض میکنم) ولی بنظرم فرهنگ ایرانی و لباس پوشیدن ایرانی و قیافه های ایرانی زیباتر از این مدل های انگلوساکسونی هست!

راستی گفتم جی لو.....یه موزیک ویدئو خوندن این سرکار علیه...تو پست های بعدی اگر طالبش بودید براتون متنشو میذارم و تفسیر میکنم......شایدم به آیه و حدیث هم استناد کردم!

فعلا همینا.....

---

پی نوشت

¹ ،  در این مورد یه جمله ای وینستون چرچیل داره که میگه:

"برای من عجیب است چرا همه افرادی که می دانند کشور را چگونه اداره کنند مشغول رانندگی تاکسی یا اصلاح موهای دیگران هستند !"

²دوباره چرچیل میگه:

• ﺩﺭ ﻣﯿﺎﻧﻪ ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﯽ ﺩﻭﻡ ﺩﺭﺣﺎﻟﯿﮑﻪ ﻟﻨﺪﻥﺯﯾﺮﺑﻤﺒﺎﺭﺍﻥ ﻧﺎﺯﯾﻬﺎ ﺑﻮﺩ ﻗﺮﺍﺭ ﺟﻠﺴﻪ ﺍﯼ ﺑﺴﯿﺎﺭ ﻣﻬﻢ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺑﻪﻋﻠﺖ ﺍﺷﺘﻐﺎﻝ ﺑﻪ ﮐﺎﺭﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮ ﭼﻨﺪ ﺩﻗﯿﻘﻪ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﻪﺭﺍﻧﻨﺪﻩﺍﻡ ﮔﻔﺘﻢ ﻣﺮﺍ ﻓﻮﺭﯼ ﺑﻪ ﻣﺤﻞ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﺮﺳﺎﻧﺪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺴﯿﺮ ﮐﻮﺗﺎﻩ ﻭﻟﯽ ﻭﺭﻭﺩ ﻣﻤﻨﻮﻉ ﺭﺍ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﮐﺮﺩ ﻭﺳﻂﺧﯿﺎﺑﺎﻥ ﻧﺎﮔﻬﺎﻥ ﺍﻓﺴﺮ ﺭﺍﻫﻨﻤﺎﯾﯽ ﻗﺒﺾ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺩﺭ ﺩﺳﺖ، ﺩﺳﺘﻮﺭﺗﻮﻗﻒ ﺩﺍﺩ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﮔﻔﺖ : ‏« ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻧﺨﺴﺖ ‌ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﺳﺖ ﺍﯾﺸﺎﻥ ﺑﻪ ﺟﻠﺴﻪﻣﺤﺮﻣﺎﻧﻪﺍﯼ ﻣﯽﺭﻭﺩ ﻭ ﺑﺎﯾﺪ ﺳﺮ ﺳﺎﻋﺖ ﺑﻪ ﺟﻠﺴﻪ ﺑﺮﺳﺪ ‏» ﺍﻓﺴﺮ ﺑﺎ ﺧﻮﻧﺴﺮﺩﯼ ﮔﻔﺖ : ‏«ﻫﻢ ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻭ ﻫﻢ ﻧﺨﺴﺖﻭﺯﯾﺮ ﻭ ﻫﻢ ﻣﻦ ﻭﻇﯿﻔﮥ ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺏ ﻣﯿﺸﻨﺎﺳﯿﻢ ‏» ﭘﻠﯿﺲ ﺟﺮﯾﻤﻪ ﺭﺍ ﺻﺎﺩﺭ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﻥ ﺑﻪ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﺩﺍﺩ،ﻭﻗﺘﯽ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻣﺸﻐﻮﻝ ﺩﻭﺭ ﺯﺩﻥ ﺷﺪ ﭼﺮﭼﯿﻞ ﺳﯿﮕﺎﺭ ﺑﺮﮔﺶ ﺭﺍﺭﻭﺷﻦ ﮐﺮﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ‏«ﺟﻨﮓ ﺭﺍ ﻣﯽﺑﺮﯾﻢ، ﭼﻮﻥ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺣﺎﮐﻢ ﺍﺳﺖ ﻭ ﺧﯿﺎﺑﺎﻥﻫﺎﯼ ﻟﻨﺪﻥ ﺑﻪ ﺭﻏﻢ ﺑﻤﺒﺎﺭﺍﻥ ﺳﻨﮕﯿﻦ ﺩﺷﻤﻦ ﺑﺎ ﻗﺎﻧﻮﻥ ﺍﺩﺍﺭﻩ ﻣﯽﺷﻮﺩ‏» ﭼﺮﭼﯿﻞ ﺩﺭﺳﺖ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﮐﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩ .