نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

محبوب ترین مطالب

کشکول

جمعه, ۳ اسفند ۱۳۹۷، ۰۹:۲۸ ق.ظ

روزی مردی با عیالش مشغول غذا خوردن بود ودر میان سینی ایشان مرغ بریان شده ای قرار داشت.در آن حال ،سائلی به در منزل امد وآنها وی را مایوس کردند. 
اتفاق افتاد که آن مرد فقیر شد وزنش را طلاق داد،وآن زن شوهر دیگری اختیار کرد.
 روزی شوهر با او غذا می‌خورد ومرغ بریانی نزد ایشان بود که ناگاه سائلی به در منزل آمد.
 ان مرد به عیالش گفت:این مرغ را به این سائل بده .آن زن چون مرغ را نزد سائل برد. دید شوهر اولش هست؛مرغ را به او داد وگریان برگشت.
 شوهر از سبب گریه اش سوال کرد ؛گفت :سائل شوهر سابق من بود وقصه محروم نمودن آن سائل را نقل کرد.
 شوهرش گفت :و الله آن سائلی که محرومش نمودید،من بودم!


این حکایت از کشکول شیخ بهائی هست....شخصیت شیخ بهائی برای من قابل احترامه...متن زیر مقدمه این کتاب هست: 


به نام پروردگار بخشنده مهربان

سپاس پروردگار یگانه یاری رسان را، و درود بر سرورمان محمّد(ص ) و دودمانش !

هنگامی که گردآوری کتاب (توبره ) را به پایان رساندم کتابی که نیکوترین و شیرین ترین مطلب از هر دست در آن گرد آمده است - و آن ، کتابی است که در آغاز روزگار جوانی آن را تلقین و تنظیم کرده ام ، با ترتیبی که از یاری باطن مایه گرفته است و در آن مطالبی گنجانده ام ، که هرکسی بدان راغب است و دیدگان از آن لذت می برند و شامل است بر گوهرهایی از تفسیر و تاءویل های بین و چشمه های اخبار و آثار نیکو و حکمت های تازه ، که دل ها به نور آنها روشن می شوند و کلماتی جامع چون ماههای تابان در آن روشن کرده ام ، و از بوی های خوش آن ، مشام جانها را معطّر ساخته ام وارداتی در آن گنجانده ام ، که استخوانهای پوسیده را زندگی می بخشد و ابیات نیکویی که از روانی ، همچون شرابی خوشگوار در قدح ها جای گرفته اند و حکایات دلنشینی که جانهای خسته را آرامش می بخشند درهای پراکنده نفیسی که شایسته آنند، که : با نور، و بر چهره حور نگاشته شوند .

در لابلای سخنان گوناگون ، بحث هایی را در یافته ام و ستیزهای گوناگونی را که خاطر من به هنگام اشتغال به تحصیل بدانها متوجه بوده است ، در آن آورده ام با ترتیبی شگفت انگیز و پیراستگی زیبایی که پیش از آن ، سابقه نداشته است پس از این ، به مطالب کمیاب و دیگری دست یافتم ، که طبیعت های سالم بدانها توجه دارند و گوشها به شنیدن آن ، علاقه بسیار از خود نشان می دهند سخنان نیکویی که خاطر غمگین را شاد می کنند و همچون گوهرها، شایسته نگهداری اند و لطیفه هایی که روشن تر از باده صافی اند و پر فروغ تر از روزگار جوانی اشعاری که گواراتر از آب زلالند و لطیف تر از سحر حلال پندهایی که چون بر سنگ خوانده شوند آن را از هم بپاشند و اگر بر ستارگان عرضه گردند؛ آنها را بپراکنند نکته هایی نیکوتر گل های سرخ گونه ها ورقت انگیزتر از شکایت عاشقان .

پس ، از خدا توفیق خواستم ، تا آن مطالب را در کتابی همانند کتاب پیشین بگنجانم و مصداق این مثل همگانی باشم که (کم ترک الاوّل للاخر) (چه بسا اولینی که به پاس دومی ، رها شد ) و هنگامی که مجالی برای ترتیب آن نیافتم ، و روزگار نیز چنین فرصتی به من نداد، آن را همانند سبدی قرار دادم ، که در آن ، ارزان بها و گران قیمت در کنار هم قرار گیرند، یا همچون گردنبدی که دانه های آن ، از هم بپاشد و آن را (کشکول ) نامیدم ، تا با نام آن کتاب دیگرم برابری کنم و از آن کتاب ، در این یکی ، چیزی نیاوردم و برخی از صفحات آن را سپید گذاشتم تا به هنگام خود، از رویدادها پر سازم تا کشکول پر نباشد، زیرا، بینوایی که کشکول ، آلت گدایی اوست ، چون کشکولش پر شود، از خواستن روی بر تابد .

اکنون دیدگانت را در باغ های آن ، به گردش در آور! و ذوق خود را از نهرهای آن سیراب کن ! و طبع خویش در باغ های آن ، به چرا درآور! و نورهای حکمت و دانش را از مشرق آن ، بر گیر! و دندان طمع خویش را برهم بفشار! تا مبادا در اندیشه طمع ورزی بر آیی این کتاب ، و آن کتاب دیگر را مونس تنهایی و انیس بی همدمی و مایه آرامش خویش ساز! تا این دو، هم صحبتان خلوت و رفیقان سفر و ندیمان حضر تو باشد، زیرا که این دو، هم سایگان نیک و داستان سرایان عالی تبار و استادان فروتن و معلمان متواضعند، و بلکه این دو کتاب ، دو باغند، که گل هایش شکفته شده است و زنهای صاحب جمالند، که گونه هایشان دو گل سرخ به بار آورده است ، و آواز خوان های پرغروری هستند که چهره خود را پوشانده اند پس ، آنان را از آن که نمی خواهد، دور کن ! و این دو را جز به آن که طالب است عرضه مدار!

کسی که دانشی را در اختیار نادانان بگذارد، آن دانش را تباه کرده است و آن که شایستگان را از دانش باز دارد، به آنها ستم کرده است .

موافقین ۸ مخالفین ۰ ۹۷/۱۲/۰۳

نظرات  (۶)

۰۳ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۴۳ آسـوکـآ آآ
دکتر خیلی سخت بود خوندنش. رنگ پست‌تون برای من کمرنگه یا خودتون کمرنگش کردین...
پاسخ:
ممنون که اطلاع دادید..الان خوب شد خانم مهندس؟
۰۳ اسفند ۹۷ ، ۰۹:۴۹ آسـوکـآ آآ
خواهش می کنم.

بله بله بهتر شد.


پاسخ:
خدا رو شکر..بازم ممنون
فقط اومدم سلامی عرض کنم :|
پاسخ:
علیکنّ السلام و رحمت الله و برکاته ..آدینه روز شما در خراسان رضوی به خیر و نیکی و شادی..
سپاس :)
همچنین
پاسخ:
خواهش:)
ممنون
سلام حکایت خوبی بود البته من حوصله خوندن ادامه مطلب نداشتم با عرض پوشش
پاسخ:
سلام خواهش میکنم..خودمم ادامه مطلبو نخوندم کامل:)
۰۳ اسفند ۹۷ ، ۱۳:۲۶ آشنای غریب
کشکول شیخ بهایی *_*

اوایل که مشهد میرفتم به زیارتش حتما هر بار میرفتم بعد ها که از کارای عجایبش شنیدم الان راستش یجوری میشم



   دلدارم به دیدارم آمد و همه شب را به دیدارِ او بیدار ماندم
گفت:  تو که شب وصل را بیدار می‌مانی ، شب هجر را چگونه خواهی خوابید؟

      روز وصلست به یک غمزه بکش زار مرا
      به شب هجـــر مکن باز گرفتـــار مرا

      
پاسخ:
چه خوب..خدا رحمتش کنه

به به...ممنون

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">