کمپوت آنانایس!
اصلا براتون مهمه من دیشب کجا بودم؟ من بخاطر گردن شکسته و شونه افتاده(شانه:اینترفیس دستان به گردن رو شانه میگن نه اونی که روی کله ی شانه بسره!) دیشب چهارتا آمپول زدم! اصلا میگید حالم بهتره یا نه؟ اگر باز هم جایی برای آمپول بیشتر داشتم، دکتره مینوشت برام!!...موقع رانندگی .پدال کلاچ رو نمیتونستم بگیرم، همه رو با دنده 2 اومدم! چه جوری اسم خودتونو گذاشتیم مخاطب؟؟؟! شما چطور بنی آدمی اعضای یکدیگرندی هستید آخه؟ اصلا بگید ببینم کمپوت آنانایس یا همون آنانانس ،مارک Dole تون کو؟ چرا هیشکی برای من کمپوت آناناس نخریده پس؟!!!! دیشب دکتره به شوخی به هر کدوم از مریضاش یه تیکه مینداخت! بمن گفت چکاره ای گفتم دانشجوی بدبخت دکترا..گفت همش پای کامپیوتری؟ گفتم یکم بیشتر از همش!!..گفت شماها و آرایشگرا همین مرض رو دارید...انگار داشت از یه طبقه انگل جامعه صحبت میکرد!.بی انصاف یه آمپول شبیه کورتون و از این روغنی ها هم نوشت، گفتم دکترجان 4 تا رو با هم بزنم؟ گفت خجالت بکش با این قد و هیکلت! آره همشو با هم بزن! نترس نمی میری! گفتم نه فقط یه سوال کردم! گفت آره جون خودت! خلاصه قبل از شروع دوره دکترا شنیده بودم اساتید راهنما مثل گاو شیرده،دانشجویان دکتراشون رو میدوشن، الان که این برای من ثابت شده است ولی یه چیز هم من باید اضافه کنم که خود دانشجویان دکترا هم تنشون میخاره و خودشون دوست دارن دوشیده بشن! یکیش خود من! یعنی یه عرضه و تقاضای توسایدد یا دو طرفه س......دکتر گفته کارتو کم کن..ولی من هنوز پای لب تابم هستم.....بعد مرگم میخوام از تیر چراغ برق قبرستون کابل کشی کنم و شارژر لب تابرو داخل قبل وصل کنم به لب تابم تا همیشه روشن باشه و بعد همه فایلهای داخل کامپیوترم رو بذارم رو حالت اسلاید شو حوصله م سر نره! نکیر و منکر هم اومدن میگم برید براتون ایمیل میفرستم!
خب پس خداروشکر ما به همون مدرک لیسانس اکتفا کردیم و به دردهای دانشجوهای دکترا و پسا و پیشا دکترا مبتلا نشدیم چون من که اصلا دلم نمیخواد 4 تا امپول بزنم اونم توی یه روز!! اصلا من فوبیای آمپول دارم... آخرین باری هم که زدم برمیگرده به خیلی خیلی سال پیش که حتی یادم نمیاد!
این دوشیدن ها نر و ماده نداره؟! به حول و قوه ی الهی غیرممکن ها داره ممکن میشه!!