نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

بگذار و بگذر

نوشته های احسان

*/ سعی کن آنقدر کامل باشی که بزرگترین تنبیه تو برای دیگران گرفتن خودت از آنها باشد. ( پائولو کوئیلو)
*/ آرامشی که اکنون دارم،مدیون انتظاری است که دیگر از کسی ندارم(سیلویا پلات)
*/ تا باد مخالف نباشد، بادبادک بالا نمی رود!
*/میخوای واسه هدفت تلاش کنی یا میخوای یه عمر حسرت بخوری؟؟!!
*/ بندبازها درست موقع سه قدم آخر می‌میرن. چون فکر می‌کنند دیگه رسیدن و اون سه قدم رو با غرور بر‌می‌دارن.
*/ یگانه صافکار دلهای تصادفی خداست...
*/بدی بزرگ شدن اینه که دیگه زخمامون با بوس کردن خوب نمیشه!
*/ ﻗﺪﺭﺕ ﮐﻠﻤﺎﺗﺖ ﺭﺍ ﺑﺎﻻ ﺑﺒﺮ ﻧﻪ ﺻﺪﺍﯾﺖ ﺭﺍ ﺍﯾﻦ ﺑﺎﺭﺍﻥ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺑﺎﻋﺚ ﺭﺷﺪ ﮔﻠﻬﺎ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻧﻪ ﺭﻋﺪ ﻭ ﺑﺮﻕ !
*/برای قایق های بی حرکت، موج ها تصمیم می گیرند..
*/به ما گفتن یک‌بار بیشتر زندگی نمی‌کنی، ما هم پاشدیم، جمع کردیم و رفتیم که زندگی کنیم، نگو همین پاشدن، جمع کردن و رفتن خودِ زندگی بود!
*/انسان مدام باید مشغول کار باشد. سازندگی کند، وگرنه از درون پوک می شود. و بیکاری بدتر از تنهایی است. آدم بیکار در جمع هم تنهاست ...

بایگانی
آخرین مطالب
محبوب ترین مطالب

۶۲ مطلب با موضوع «جوجه دکتر» ثبت شده است

الان برای بار دومه که آزمون جامع من کنسل میشه! بیخود و بی جهت!

باید سه فروند استاد یک ساعت بشینن و به هدفِ انهدامِ برجکِ اینجانب، یکساعت وقت بذارن تا آزمون جامعِ حقیرِ سر تا پا تقصیر، اونم به صورت شفاهی برگزار بشه و بنده خِلاص بشم و برم سرِ کار و زندگیم و بچسبم به جویدنِ مقاله های بی سر و ته! و دو سه تا مقاله‌ی بی سر و ته دیگه از خودم در وَکِنَم(امیدوارم گویش برره رو درست ادا کرده باشم)..

یکی دو روز پیش شب و روزمو زیگزاگی به هم دوختم تا برای جلسه دیروز ساعت یازده و نیم، چهارتا درس رو آماده کنم که اساتید عظام شفاهی از من بپرسن ..ضمن اینکه هدف نهایی از این آزمون این هست که اساتید محترم اَدامَالله ظلّهم اجمعین،اثبات بفرمایند که دانشجویی که من باشم هِچّی نوفهمم! (کلا برای همه روال همینه نه وفقط من باشم)و  اینکه یکی از این عزیزان بتونه عقده های چند سالشه رو سر من خالی کنه! دیروز  چون علت تامّه محقق نشد و یکی از اساتید نیومد، کلا جلسه به فنا رفت! تازه خودشونم راحت کردن گفتن جلسه رو خودت هماهنگ کن! 

دیگه امروز دقیقا حسّ و حال عراقچی و تختِ روانچی رو دارم که باید برم انگلیس و فرانسه و آلمان رو هماهنگ کنم و دوباره بکشونم پای میزِ مذاکره! خودشونم یه پا کدخدان!

 دقیقا اون وضعیت، یه" اَی خِــــدا" میخواست که با کظم غیظی که در من سراغ دارید، گذشتم ونگفتم و اژبارن (اجباراً)قبول کردم....

عشقِ اول و آخرم هم که زندگیمو گره زدم به اسب چموشِ خواسته هاش!،(استاد راهنمامو میگم بابا، گنجشک سرگردانِ افکارِ بازیگوشتون نره سراغ سهیلا خانم و مریم جان و آرزو خانوم!) هم کمکی نکرد، اصلا ببخشید همین عشق اول و آخرم بود که این بلا رو سر من آورد تو این ماه رمضونی...اینم در وصف عشق اول و آخرم:

 


دریافت

 

۱۲ نظر موافقین ۱ ۰۷ خرداد ۹۷ ، ۱۷:۱۷

امروز استادِ جان؛ تشریف آوردن و طبق قرار قبلی کلاس رو تشکیل دادن و زیر بار چک و چونه های پسرک دانشجوی ارشد نابخرد برای تعطیلی کلاس نرفته و درس همی دادی چه درس دادنی!!


حالا خوبه من کل 15 واحدمو پاسیدم و اون کلاس رو مستمع آزاد میرم...دخترا نیومده بودن ولی منِ مستمع آزاد رفته بودم!!! 

۱۲ نظر موافقین ۱ ۱۴ فروردين ۹۷ ، ۲۳:۱۰

کی فکرشو میکرد گزارش کار ماهانه_ی عزیز دلم، عشق زندگیم، آرامش قلبم، گرمای وجود و حرارت خونم تو شاهرگهای حیاتم، یعنی استاد راهنمای عزیز دکتر ....اچ......ی عزیز، را دو روز به تعویق بندازم؟ تو محل کارم اینقدر کار ریخته سرم این آخر سالی که اصلا نمیرسم....خدا منو ببخشه، انشالله مشمول عفو حضرت باریتعالی قرار بگیرم، خدایا خودت تو این آخر سالی منو شرمنده استاد راهنمام نکن! 

۲ نظر موافقین ۱ ۱۹ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۴۱

چند روز پیش داشتم میرفتم آزمایشگاه که به سیامک برخورد کردم

نمیدونم تو اون سرما برای چی رفته بود تو باغچه؟.....سیامک متاسفانه  چندین ترمه که مشروطه! کلا داره استخدام میشه تو دانشگاه ما!!


امروزم که اومدم با یک اثر هنری (نقاشی داخل قاب) از دانشجویان فرهیخته یا به عبارتی پر ریخته آزمایشگاهمون مواجه شدم....خدائیش قشنگ کشیده فقط نمیدونم کیو کشیده؟ هر حدس و گمانی میشه زد بجز این که این عکس استاد راهنما باشه...خدا منو بخشیده باشه! البته عکس یه مرحوم هست نمیدونم کیو مرحوم کردن جدیدا؟ ولی جدا عکس قشنگی شده ها...زاویه تابش نور رو ببینید که یه مثلث قائم الزاویه درست کرده؟ بنظرتون بدمش جشنواره عکس فجر؟؟ نه بیخیال...ایده امو کپی میکنن..ولش کن!


صحبت از زلزله کرمانشاه خیلی تکراری شده، دیروز ایسنا رو چک میکردم یه عکسی دیدم خیلی دلمو به درد آورد....این عکس خیلی شفاف و از نزدیک مشکلات مردم رو بعد زلزله نشون میده..امیدوارم این دختر خانوم  یا شایدم خانوم، بهش کانکس رسیده باشه و  کانون گرم خانواده اش هم دوباره سامان گرفته باشه..

بگید الهی آمین رو....

۳ نظر موافقین ۱ ۰۱ بهمن ۹۶ ، ۱۰:۵۵

دانشگاهمون دو تا خانوم طوطی داره به رنگ سبز مغز پسته ای..خیلی مامان!

از زمانی که کلاس پردازش تصویر میرفتم اونا رو بخاطر میارم که پشت پنجره کلاس میومدن و منو دید میزدن!....هنوزم هستن

همینجوری هم ولن تو دانشگاه!

امروز که میومدم آزمایشگاه یکیشون داشت روی درخت در دستگاه همایون آواز میخوند.....

همینا فعلا..


۸ نظر موافقین ۱ ۲۶ آذر ۹۶ ، ۰۸:۳۰

قدیما پسرا از دخترا جزوه میگرفتن، الان زمونه برعکس شده دخترا از پسرا جزوه میگیرن!!

نمیدونم چه سرّیه من، پیرمرد  هم که بشم بازم دخترا میان جزوهامو عکس بارون میکنن و سر جزوه های من دعواست!!!

تو کلاس ترم پیش دو تا دختر دعواشون شده بود سر جزوه من.... خودم سواشون کردم...البته بدون خریدن هیچ گونه پاستیل و پفک نمکی! به همین سوی چراغ!!!!

ضمنا  اشتباه نشه من پسرعموی برد پیت نیستم..

هر چند تیپم بیشتر شبیه ارنست احسانوویچ هست...البته دخترا بیشتر نظرشون اینه که من بیشتر به لئوناردو دی کاپریو شبیه هستم!! هر چند خودم چنین نظری ندارم.......القصه....ولی از قدیم جزوه نویس خوبی بودم......اصلا اینا رو چرا دارم به شما میگم؟

بعد تازه خوب جزوه نوشتن چه فایده ای داره؟ تا حالا کسی اومده بخاطر جزوه نویسی خوب روزی 800 تومن به من حقوق بده؟؟؟ نه اومده؟

۹ نظر موافقین ۱ ۱۵ اسفند ۹۵ ، ۱۰:۲۹

دمت گرم دکتر ام اچ کای عزیز

ایشالا همیشه سالم باشی...

ایشالا خدا به عمرت برکت بده....

ایشالا یه دونه بذاری هزارتا برداری

ایشالا عمر نوح خدا بهت بده

ایشالا به خاک دست بزنی طلا بشه

ایشالا رئیس جمهوری بشی

ایشالا از مرتبه دانشیاری هر چه سریعتر به استاد تمامی ارتقا پیدا کنی

ایشالا به اعلی علیین برسی

ایشالا همیشه به زیور اخلاق نیک آراسته باشی(همونطور که الانم هستی)

ایشالا خدا برات بسازه

ایشالا همینکه خودتو نمیگیری و همیشه لبخند رو لباته و هیچ وقت ندیدم عقده ای باشی مستقیم بری بهشت و تو این دنیا بقیه هم یاد بگیرن ازت

ایشالا اصلا از همین امروز بری آلمان، من رو هم ببری(البته بعد از دفاعم دیگه) 


خدائیش امروز صبح با دیدن نمره 17.1 خیلی خوشحال شدم

شما نمیدونید چقدر سخت بود این درس و چقدر زحمت کشیدم من....

خدا رو شکر..اصلا انقدر خوشحالم میگم بلند شم برم راهپیمایی شعار بدم!!!!

۱۱ نظر موافقین ۱ ۲۲ بهمن ۹۵ ، ۱۰:۱۳

احسان جان حواست باشه این ترم اوضاع کاملا متفاوته..دیگه این تو فدات بشم، از اون تو فدات بشم ها نیستا!

دروس P  با دروس R  کاملا متفاوته

شاید این ترم آخرین ترم آموزشی عمرت باشه

همونطور که ترم پیش زدی تو گوش یکی از درسها و بیستش کردی این ترم هم میشه! داریم!

اگر بتونی پیوسته و کمی خسته و همراه کلاس جلو بری و سختی ها رو با توزیع یکتواخت در طول ترم پخش کنی قطعا فشار 12 واحد به حداقل پاسکال خودش خواهد رسید

احسان جان..داداش..چشمت بی بلا(مگر من اینا رو برای شما نوشتم که تا اینجا دارید میخونید؟؟؟؟ برای خودم نوشتم! عجب گیری کردیما!!!!خخخخخخخخ)

میگفتم احسان جان....

پیش مطالعه، تمرین زیاد حل کردن،  مخ T.A رو زدن برای رسیدن به رمز موفقیت در هر درس و انجام پروژه اون درس زودتر از موعد میتونه بیشتر به صرفه جویی وقتت کمک کنه

ضمنا وجود پاسکال زیادی در حین کلاس ناشی از آماده نبودن سر کلاسه...اینو سعی کن با برنامه ریزی هفتگی حلش کنی

این بیان  و وبلاگ بازی رو هم طلاق عاطفی بده فعلا...وبلاگت که برای کسی مهم نیست.....فقط برای خودت مهمه...هر از چند گاهی بیا چند خطی بنویس و زود برو...

در ضمن قدر فرصت موجود رو بدون...خیلی زیاد...قهرمانی بهش میاد....

همینا داداش...

۷ نظر موافقین ۱ ۱۷ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۱۴